بسیاری از ما در ادارات و سازمان ها شاغل بوده ایم. یا آشنایان شاغل در سازمان های مختلف داشته ایم و یا حداقل در مورد بسیاری از سازمان ها حرف هایی شنیده ایم. اگر توجه کنیم، اغلب شنیده هایمان مشکلاتی است که در این سازمان ها، مشترک است. به عنوان مثال، مشکلاتی که در بازه های زمانی مختلف، عینا تکرار می شوند و پس از حل، دوباره چگونگی رفع مشکل فراموش می شود؛ هر فرد در سازمان در زمینه کاری خود تخصص کامل دارد و ارتباط سازنده ای بین این افراد برقرار نیست؛ و یا این که یک روش منسوخ در سازمان به کار گرفته می شود و همه افراد سازمان از منسوخ بودن آن آگاهند، اما این روش کنار گذاشته نمی شود. چرا دائماً چنین گزاره هایی به گوشمان می رسد؟ یک دلیل مهم این است که هنوز در سازمان ها مبحث مدیریت دانش، شناخته نشده است.
بحث را از خود دانش شروع کنیم. گاهی اوقات فکر می کنیم معنی یک چیز خیلی بدیهی است، اما اگر از ما سوال شود، نمی توانیم آن را تعریف کنیم و یا تعریف اشتباهی از آن، در ذهن داریم. حال از خود بپرسید. می توانید دانش را تعریف کنید؟ دانش، به اطلاعات وابسته به یک زمینه، مرتبط با یکدیگر و قابل اجرا گفته می شود. دو واژه به شدت درگیر با دانش، داده و اطلاعات است. به نظر شما این دو واژه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ فارغ از نظر شما، حقیقت این است که تفاوت دارند. داده به اطلاعات خام گفته می شود. وقتی که داده ها کنار هم قرار می گیرند، به یکدیگر مرتبط می شوند و نظام پیدا می کنند، به اطلاعات تبدیل می شوند. به عنوان مثال، قیمت یک وسیله یک داده است و سیر تغییرات قیمت آن وسیله در طول یک سال، اطلاعات محسوب می شود. در نهایت وقتی که اطلاعات کنار هم قرار می گیرند و قابلیت اجرا پیدا می کنند، معنای دانش را به خود می گیرند.
حال که تعریف واحد و صحیحی از دانش در ذهنمان شکل گرفت، وقت آن که بدانیم، مدیریت دانش چیست؟ مدیریت دانش یعنی، هر آنچه لازم است، برای آنکه بیشترین بهره را از سرمایه های دانشی به دست آوریم؛ و به عبارت دیگر، دانشی که در مسیر هدف سازمان است، در مکان و زمان مناسب به کار گرفته شود. اما دانش سازمانی به کدام دسته از دانش گفته می شود؟
تجارب و الگوهای گذشته و برتر، ابتکارات در تصمیم گیری، دیدگاه های راهبردی، ارتباطات پروژه ها، راهکرد شناسایی الگوها، همگی دانش سازمانی محسوب می شوند. در یک تعریف کلی تر، دانش سازمانی بر دو نوع است
۱ . دانش آشکار
چیزهایی که احتمال زیاد می دانیم و در اسناد، نرم افزارها و رویه ها، قابل دسترس است.
۲ . دانش پنهان
دانشی که ذهنی و شخصی است و انتقال و تدریس آن دشوار است.
اما چگونه از این دانش ها استفاده کنیم؟ برای مدیریت دانش باید به سه بعد اصلی توجه کنیم که به آن ها سه بعد اصلی مدیریت دانش نیز گفته میشود:
افراد
فرآیند
تکنولوژی
که در اثر همپوشانی این سه بعد، بعد دیگری به نام محتوا، ایجاد میشود؛ اما هنوز سوال های فراوانی باقی مانده است. هر کدام از این ابعاد چه نقشی در مدیریت دانش دارند؟