۸ علامت نداشتن ارتباط موثر در محل کار
برای موفق بودن در محل کار به چیزی بیش از مهارتهای شغلی نیاز دارید؛ باید ارتباط موثر و خوبی با همکارانتان داشته باشید، بهویژه باید بدانید رئیستان چه برداشتی از شما دارد. ممکن است در حرفهی خودتان مهارتهای زیادی داشته باشید اما اگر ارتباط موثر و مفیدی نداشته باشید و هیچکس نخواهد با شما کار کند، زندگی حرفهای شما هر روز سختتر میشود.
در این مقاله ۸ علامت افرادی که توانایی برقراری ارتباط موثر را ندارند، بیان میکنیم؛ اگر شما این نشانهها را دارید پس ممکن است اعتبار و آیندهی شغلی شما در خطر باشد.
۱- مدیریت را به عنوان دشمن خود بدانید. اگر ارتباط موثر ی با مدیران ندارید و اگر معتقدید کارمندانی که با مدیران روابط خوبی دارند چاپلوس هستند و تصور میکنید روابط بین کارمندان و مدیران باید به صورت «ما در مقابل آنها» باشد، احتمالا این نگرش بر روابطتان با مدیران تاثیر گذاشته و آنها شما را به عنوان دشمن میبینند. هیچکس تمایل ندارد تمام روز را با دشمنانش کار کند و حتی به آنها پول پرداخت کند.
۲- حداقل ماهی یکبار بگویید «این کار من نیست». در کار زمانهایی پیش میآید که احساس میکنید فرد مناسبی برای انجام آن کار نیستید مثلا هنگامی که شدیدا درگیر کاری هستید که از نظر رئیستان اولویت دارد. اگر متوجه شدید مرتبا از انجام وظایفتان سرباز میزنید، احتمالا به خودتان سخت میگیرید. تعریف مشاغل و وظایف، جامع نیست و اکثر مردم معمولا کارهایی انجام میدهند که در حیطهی وظایف آنها نیست.
۳- درخواست رئیستان را پیشنهاد تلقی میکنید. گاهی ممکن است حرفی که رئیستان میگوید پیشنهادی باشد که شما میتوانید آن را قبول کرده یا نکنید؛ اما اغلب اوقات رؤسا انتظار دارند کاری که از شما خواستهاند را انجام دهید. اگر برحسب عادت درخواستهایی را که با آنها مخالف هستید، نادیده بگیرید بعد از مدتی رئیس شما متوجه میشود باید کارتان را با دقت بررسی کند تا مطمئن شود آن بخش از وظایفتان را که دوست ندارید، انجام دادهاید. قطعا از اینکه کار شما زیر ذرهبین باشد احساس خوبی پیدا نمیکنید.
۴- رؤسای سابقتان تمایلی به دادن معرفینامه به شما ندارند. اگر هنگامی که از رؤسای سابقتان معرفینامه بخواهید و آنها جواب تماس شما را ندهند یا از شما حمایت نکنند، احتمالا دلیلی برای این کار وجود دارد. اکثر رؤسا نسبت به دادن معرفینامه به کارمندان سابقشان احساس مسئولیت میکنند، پس اگر با شما برخورد مناسبی نشد، باید دربارهی روابطتان با رؤسا تجدیدنظر کنید، زیرا احتمالا در گذشته ارتباط موثری با آنها نداشتهاید.
۵- به جای اجازه معمولا معذرت میخواهید. درست است که همچنان که در کارتان پیشرفت میکنید، انتظار دارید در بسیاری از حوزهها مستقلا عمل و تصمیمگیری کنید؛ اما اگر بخواهید تصمیم مهمی بگیرید که ریسک بالایی دارد، اکثر رؤسا انتظار دارند در این تصمیمگیری مشارکت کنند. اگر مرتبا تصمیماتی بگیرید که بدانید رئیستان ممکن است آنها را تصویب نکند و فقط امیدوار باشید شما را ببخشد، احتمالا کارفرمایتان شما را فردی با ریسک بالا میبیند، تصور میکند شما با سایرین ارتباط موثر ی ندارید.
۶- به جای پیدا کردن راهی برای انجام کارها به دنبال بهانهای برای انجام ندادن آنها هستید. اگر همیشه جملهی «این کار شدنی نیست» را به کار میبرید، باید بدانید ارتباط موثر و اثر بخش با همکارانتان ندارید و تاثیر بسیار مخربی بر تیمتان میگذارید. گاهی اوقات وقتی افراد از یک استدلال دفاع میکنند، احساس میکند نقش مهمی دارند، اما نه گفتن مداوم یا رد نظرات، باعث دلسرد شدن افراد و خراب شدن ایده و طرحهای جدید میشود.
۷- همیشه حسی منفی نسبت به کارتان دارید. گاهی خستگی در کار طبیعی است. اما اگر هر روز نسبت به کار و شرکتتان احساس بدی دارید، این حس منفی احتمالا بر شغل و کیفیت زندگی شما تاثیر میگذارد. اگر اینچنین است، بهترین راه این است که بفهمید آیا راهی منطقی برای بهتر کردن شرایط و ایجاد احساس رضایت از کارتان وجود دارد یا اینکه بهتر است شغلتان را عوض کنید. اگر خودتان این تصمیم را نگیرید، در نهایت شغلتان این تصمیم را برای شما میگیرد.
۸- هیچکدام از رؤسایی را که تاکنون داشتهاید را دوست ندارید. اگر هیچوقت از کار کردن با رؤسایی که با آنها کار میکنید، رضایت ندارید احتمالا این یک ویژگی همیشگی شما است. این مسئله ممکن است به دلیل ناتوانی در کسب رضایت، انتظارات غیرواقعی دربارهی کار، مشکل داشتن با مقام مدیریت و قدرت، ناتوانی در ایجاد ارتباط با دیگران یا هر چیز دیگری باشد؛ اما بهتر است به این موضوع فکر کنید و ببینید میتوانید علت آن را پیدا کرده و حل کنید یا نه.